شرح تمامی دروس زیست شناسی دوره دبیرستان و پیش دانشگاهی

دستگاه گردش خون



 

عمل دستگاه گردش خون بر آوردن نیازهای بافتها است، یعنی حمل مواد غذایی به بافتها ، حمل فراورده‌های زائد به خارج از بافتها ، رساندن هورمونها از یک قسمت بدن به قسمت دیگر و بطور کلی حفظ یک محیط مناسب در تمام مایعات بافتی برای بقا و عمل مناسب سلولهاست. با این وجود گاهی درک این موضوع مشکل است که چگونه جریان خون در ارتباط با نیازهای بافتها تنظیم می‌شود و چگونه قلب و گردش خون کنترل می‌شوند تا برون ده قلب و فشار شریانی مورد نیاز برای جلو راندن خون را تامین کند.




تصویر

 

مشخصات فیزیکی گردش خون

دستگاه گردش خون به گردش بزرگ یا سیستمیک و گردش ریوی تقسیم می‌گردد. چون گردش سیستمیک جریان خون تمام بافتهای بدن به استثنای ریه‌ها را تامین می‌کند به کرات گردش بزرگ یا گردش محیطی نیز نامیده می‌شود. اگر چه سیستم رگی در هر بافت جداگانه بدن دارای مشخصات مخصوص به خود است با این وجود بعضی از اصول عمومی رگها در مورد تمام قسمتهای گردش سیستمیک صدق می‌کند. عمل شریانها حمل خون تحت فشار زیاد به بافتها است. به این دلیل شریانها دارای جداره‌های قوی بوده و خون در آنها با سرعت زیاد جریان می‌یابد.
شریانچه‌ها یا آرتریولها آخرین شاخه‌های کوچک سیستم شریانی بوده و به عنوان سوپاپهای کنترل کننده عمل می‌کنند که خون از طریق آنها به داخل مویرگها آزاد می‌شود. آرتریول یک جدار عضلانی قوی دارد که قادر است آرتریول را بطور کامل ببندد و یا به آن اجازه دهد که تا چندین برابر گشاد شود و به این ترتیب دارای توانایی تغییر دادن عظیم میزان جریان خون به مویرگها در جواب به نیازهای بافت‌هاست. عمل مویرگها تبادل مایع ، مواد غذایی ، الکترولیتها ، هورمونها و مواد دیگر بین خون و مایع بافتی است. برای انجام این نقش ، جدار مویرگها بسیار نازک و نسبت به مواد با مولکولهای کوچک نفوذپذیر است.

 

 وریدچه‌ها یا ونولها (Venules) خون را از مویرگها جمع کرده و به تدریج به یکدیگر می‌پیوندند و به تدریج وریدها بزرگتری را تشکیل می‌دهند. وریدها به عنوان معبری برای بازگرداندن خون از بافتها به قلب عمل می‌کنند. اما عملکرد آنها به عنوان یک منبع ذخیره عمده خون به همان اندازه اهمیت دارد. چون فشار در سیستم وریدی بسیار پایین است. جدار وریدها نازک است با این وجود جدار وریدها عضلانی بوده و این موضوع به آنها اجازه می‌دهد تا منقبض یا گشاد شده و از این راه بسته به نیازهای بدن به عنوان منبع ذخیره قابل کنترل خون اضافی به مقدار کم یا زیاد عمل کنند.

 

مقدار خون در قسمتهای مختلف گردش خون

بیشترین مقدار خون موجود در گردش خون در وریدهای سیستمیک جای دارد. تقریبا 84 درصد حجم کل خون بدن در گردش بزرگ قرار دارد. به این ترتیب که 64 درصد در وریدها ، 13 درصد در شریانها و 7 درصد در آرتریولها و مویرگهای سیستمیک جای دارد. قلب محتوی 7 درصد خون ، رگهای ریوی محتوی 9 درصد خون هستند. موضوع بسیار تعجب آور حجم کم خون در مویرگهای گردش خون بزرگ است. با این وجود در این قسمت است که مهمترین عمل گردش بزرگ یعنی انتشار مواد بین خون و مایع بین سلولی و بالعکس انجام می‌شود.

 

مساحت سطح مقطع و سرعت جریان خون

هرگاه تمام رگهای گردش سیستمیک از یک نوع در کنار هم قرار داده شوند مساحت سطح مقطع تقریبی کل آنها به قرار زیر خواهد بود:

به سطح مقطع بسیار زیاد وریدها نسبت به شریانها که بطور متوسط چهار برابر سطح مقطع شریانهای مربوطه است توجه کنید این موضوع انبار شدن زیاد خون در سیستم وریدی را در مقایسه با شریانها توجیه می‌کند.

بافت

مقدار خون

آئورت

شریانهای کوچک

آرتریولها

مویرگها

ونولها

وریدهای کوچک

وریدهای بزرگ


چون حجم مساوی از خون از هر قسمت گردش خون در هر دقیقه عبور می‌کند لذا سرعت جریان خون در هر قسمت گردش خون نسبت معکوس با مساحت سطح مقطع آن دارد. به این ترتیب در شرایط استراحت سرعت جریان خون بطور متوسط 33 سانتیمتر در ثانیه در آئورت است اما حدود یک هزارم این مقدار یا حدود 0.3 میلیمتر در ثانیه در مویرگهاست. لذا خون فقط برای یک تا سه ثانیه در مویرگها باقی می‌ماند و این موضوع حقیقت بسیار تعجب آوری است زیرا تمام انتشاری که بین دو سوی جدار مویرگ ایجاد می‌شود باید در این زمان فوق‌العاده کوتاه به انجام برسد.

 

فشار در قسمتهای مختلف گردش خون

چون قلب ، خون را بطور مداوم به داخل آئورت تلمبه می‌زند فشار در آئورت بالا بوده و بطور متوسط 100 میلیمترجیوه است و چون عمل تلمبه زدن قلب بطور منقطع انجام می‌شود فشار شریانی بین یک فشار سیستولیک 120 میلیمترجیوه و یک فشار دیاستولیک 80 میلیمترجیوه نوسان می‌کند. به تدریج که خون در گردش بزرگ جریان می‌یابد فشار آن بطور پیشرونده کاهش یافته و در زمان رسیدن به انتهای وریدهای اجوف در دهلیز راست به تقریبا صفر میلیمترجیوه می‌رسد.

فشار در مویرگهای گردش سیستمیک از مقداری به زیادی 35 میلیمترجیوه در نزدیکی انتهای آرتریولی تا مقداری به 10 میلیمتر جیوه در انتهای سیاهرگی آنها تغییر می‌کند اما فشار متوسط عملی آنها در بیشینه بسترهای عروقی حدود 17 میلیمترجیوه است که به اندازه کافی پایین است بطوری که مقدار بسیار ناچیزی از پلاسما به خارج از مویرگهای متخلخل نشت می‌کند با وجود اینکه مواد غذایی می‌توانند به آسانی به سوی سلولهای بافتی انتشار یابند.

در شریانهای ریوی درست مانند آئورت فشار متغییر و نبض‌دار ، اما مقدار فشار بسیار کمتر یعنی با یک فشار سیستولی حدود 25 میلیمترجیوه و یک فشار دیاستولی 8 میلیمترجیوه و یک فشار متوسط شریانی ریوی فقط 16 میلیمتر جیوه است. فشار مویرگهای ریوی بطور متوسط فقط 7 میلیمترجیوه است. با این وجود میزان کل جریان در ششها در هر دقیقه با میزان جریان خون در گردش سیستمیک برابر است. فشارهای پایین دستگاه گردش ریوی با نیازهای ریه مطابقت دارد. زیرا تمام چیزی که مورد نیاز است قرار دادن خون موجود در مویرگهای ریوی در معرض اکسیژن و سایر گازهای موجود در حبابچه‌های ریوی است و فواصلی که خون باید طی کند تا به قلب بازگردد همگی کوتاه هستند

تصویر


تئوری پایه عمل دستگاه گردش خون

اگر چه جزئیات عمل دستگاه گردش خون پیچیده هست اما سه اصل پایه وجود دارد که تمام اعمال این سیستم را در بر می‌گیرد.

 

  1. جریان خون هر بافت بدن همیشه بطور تقریبا دقیق در رابطه با نیازهای بافتی کنترل می‌شود. هنگامی که بافتها فعال هستند به خون بسیار بیشتری از حال استراحت خود نیاز دارند و این مقدار گاهی به 20 تا 30 برابر حال استراحت می‌رسد. با این وجود قلب بطور طبیعی نمی‌تواند برون ده خود را بیش از 4 تا 7 برابر افزایش دهد. بنابراین این امر امکان پذیر نیست که هرگاه بافت خاصی نیاز به خون بیشتری داشته باشد، جریان خون در تمام بدن افزایش داده شود. به جای آن رگهای ریز هر بافت بطور مداوم نیازهای بافت از قبیل اکسیژن و مواد غذایی تجمع CO2 و سایر فراورده‌های زاید بافتی را بررسی کرده و اینها به نوبه خود جریان خون موضعی را بطور بسیار دقیق در حد مورد نیاز برای فعالیت بافت کنترل می‌کنند.
  2. برون ده قلب بطور عمده توسط مجموع تمام جریان خونهای موضعی بافتی کنترل می‌شود. هنگامی که خون از یک بافت عبور می‌کند بلافاصله از راه وریدها به قلب باز می‌گردد. قلب به این افزایش جریان ورودی خون با تلمبه زدن تقریبا تمامی آن بلافاصله به داخل شریانها که خون از آنها آمده بود جواب می‌دهد. از این نظر قلب به عنوان یک موجود خودکار عمل کرده و به نیاز‌های بافتها جواب می‌دهد. اما قلب از نظر این جواب خود در حد کمال عمل نمی‌کند بنابراین قلب غالبا نیاز به کمک به شکل سیگنال عصبی ویژه دارد که آنرا وادار سازد تا مقادیر جریان خون مورد نیاز را تلمبه بزند.
  3. بطور کلی فشار شریانی بطور متوسط از کنترل جریان خون موضعی یا کنترل برون ده قلبی کنترل می‌شود. دستگاه گردش خون دارای یک سیستم بسیار وسیع و گسترده برای کنترل فشار شریانی است. به عنوان مثال هرگاه در هر زمانی فشار بطور قابل ملاحظه‌ای از حد متوسط طبیعی خود یعنی 100 میلیمتر جیوه کمتر شود، رگباری از رفلکسهای عصبی در ظرف چند ثانیه یک تغییرات گردش خونی برای بالا بردن مجدد فشار تا حد طبیعی ایجاد می‌کنند.
  4. شامل افزایش نیروی تلمبه زدن قلب ، انقباض منابع ذخیره خون در وریدهای بزرگ جهت تامین خون بیشتر برای قلب و تنگ شدن عمومی قسمت اعظم آرتریولها در سراسر بدن بطوری که خون بیشتری در درخت شریانی تجمع یابد. سپس در طی مراحل زمانی طولانی‌تر یعنی در طی ساعتها و روزها ، کلیه‌ها یک نقش بزرگ اضافی در کنترل فشار هم توسط ترشح هرمون‌های کنترل کننده فشار و هم توسط تنظیم حجم خون ایفا می کنند.

 

اهمیت تنظیم فشار

اهمیت تنظیم فشار آن است که از تاثیر قابل ملاحظه میزان جریان خون در یک ناحیه بدن بر روی میزان جریان خون در ناحیه دیگری از بدن جلوگیری می‌کند زیرا اجازه نمی‌دهد تا میزان فشار بر روی هر دو ناحیه به مقدار زیادی تغییر کند. به این ترتیب بطور خلاصه نیازهای بافتی موضعی توسط دستگاه گردش خون برآورده می‌شوند.


img/daneshnameh_up/1/13/HeartBeat.gif

 

قلب یک تلمبه عضلانی است که در سینه قرار دارد و بطور مداوم در حال کار کردن و تلمبه زدن است. قلب بطور شبانه روزی خون را به سرتاسر بدن تلمبه می‌کند. در حدود 100000 بار در روز قلب ضربان می‌زند. برای اینکه قلب بتواند این کار سنگین را انجام دهد نیاز دارد که توسط شریانهای کرونری ، به عضله خودش هم خونرسانی مناسبی صورت پذیرد.

 

آناتومی قلب

این عضو مخروطی شکل بصورت کیسه‌ای عضلانی تقریبا در وسط فضای قفسه سینه (کمی متمایل به جلو و طرف چپ) ابتدا در دل اسفنج متراکم و وسیعی مملو از هوا یعنی ریه‌ها پنهان شده و سپس توسط یک قفس استخوانی بسیار سخت اما قابل انعطاف مورد محافظت قرار گرفته است. ابعاد قلب در یک فرد بزرگسال حدود 6x9x12 سانتیمتر و وزن آن در آقایان حدود 300 و در خانمها حدود 250 گرم (یعنی حدود 0.4 درصد وزن کل بدن) می‌باشد.

قلب توسط یک دیواره عضلانی عمودی به دو نیمه راست و چپ تقسیم می‌شود. نیمه راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمه چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمه راست و چپ نیز مجددا بوسیله یک تیغه عضلانی افقی نازکتر به دو حفره فرعی تقسیم می‌شوند. حفره های بالایی که کوچکتر و نازکتر هستند بنام دهلیز موسوم بوده و دریافت کننده خون می‌باشند. حفره‌های پایینی که بزرگتر و ضخیم‌ترند بطن های قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضاء بدن پمپ می‌کنند. پس قلب متشکل از چهار حفره است: دو حفره کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ ) و دو حفره بزرگ در پایین (بطنهای راست و چپ).

img/daneshnameh_up/5/55/AdultHeart2.GIF

 

شریانهای کرونری

شریانهای کرونری از آئورت بیرون می‌آیند. آئورت ، شریان یا سرخرگ اصلی بدن می‌باشد که از بطن چپ ، خون را خارج می‌سازند. شریانهای کرونری از ابتدای آئورت منشا گرفته و بنابراین اولین شریانهایی هستند که خون حاوی اکسیژن زیاد را دریافت می‌دارند. دو شریان کرونری (چپ وراست ) نسبتا کوچک بوده و هر کدام فقط 3 یا 4 میلیمتر قطر دارند.

این شریانهای کرونری از روی سطح قلب عبور کرده و در پشت قلب به یکدیگر متصل می‌شوند و تقریبا یک مسیر دایره‌ای را ایجاد می‌کنند. وقتی چنین الگویی از رگهای خونی قلب توسط پزشکان قدیم دیده شد، آنها فکر کردند که این شبیه تاج می‌باشد به همین دلیل کلمه لاتین شریانهای کرونری (Coronary یعنی تاج) را به آنها دادند که امروزه نیز از این کلمه استفاده می‌شود. از آنجایی که شریانهای کرونری قلب از اهمیت زیادی برخوردار هستند، پزشکان تمام شاخه‌ها و تغییراتی که می‌تواند در افراد مختلف داشته باشد را شناسایی کرده‌اند. شریانهای کرونری چپ دارای دو شاخه اصلی می‌باشد که به آنها اصطلاحا نزولی قدامی و شریان سیرکومفلکس یا چرخشی می‌گویند و این شریانها نیز به نوبه خود به شاخه‌های دیگری تقسیم می‌شوند.

 

این شریانها ، باعث خونرسانی به قسمت بیشتر عضله بطن چپ می‌شوند. بطن چپ دارای عضلات بیشتری نسبت به بطن راست می‌باشد زیرا وظیفه آن ، تلمبه کردن خون به تمام قسمتهای بدن است. شریانهای کرونری راست ، معمولا کوچکتر بوده و قسمت زیرین قلب و بطن راست را خونرسانی می‌کند . وظیفه بطن راست تلمبه کردن خون به ریه‌ها می‌باشد. شریانهای کرونری دارای ساختمانی مشابه تمام شریانهای بدن هستند اما فقط در یک چیز با آنها تفاوت دارند که فقط در زمان بین ضربانهای قلب که قلب در حالت ریلکس و استراحت قرار دارد، خون دراین شریانها جریان می‌یابد.


وقتی عضله قلب منقبض می‌شود، فشار آن به قدری زیاد می‌شود که اجازه عبور خون به عضله قلب را نمی‌دهد، به همین دلیل قلب دارای شبکه موثری از رگهای باریک خونی است که تمام نیازهای غذایی و اکسیژن رسانی آن را به خوبی برآورده می‌کند. در بیماران کرونری قلب ، شریانهای کرونری تنگ و باریک می‌شوند و عضلات قلب از رسیدن خون و اکسیژن به اندازه کافی محروم می‌گردند. (مانند هنگامی که که یک لوله آب به دلایل مختلفی تنگ شود و نتواند به خوبی آبرسانی کند).


در این صورت ، در حالت استراحت ممکن است اشکالی برای فرد ایجاد نشود ،, اما وقتی که قلب مجبور باشد کار بیشتری انجام دهد و مثلا شخص بخواهد چند پله را بالا برود، شریانهای کرونری نمی‌توانند بر اساس نیاز اکسیژن این عضلات ، به آنها خون و اکسیژن برسانند و در نتیجه شخص در هنگام بالا رفتن از پله‌ها دچار درد سینه و آنژین قلبی می‌گردد. در چنین مواقعی اگر فرد کمی استراحت کند، درد معمولا از بین خواهد رفت. اگر یک شریان کرونری به علت مسدود شدن آن توسط یک لخته خون ، به طور کامل جلوی خونرسانی‌اش گرفته شود، قسمتی از عضله قلب که دیگر خون به آن نمی‌رسد، خواهد مرد و این یعنی سکته قلبی.

 

بافت خون و نگاه اجمالی

خون 7 الی 8 درصد وزن بدن را تشکیل می‌دهد و حجم آن در یک فرد بالغ بطور متوسط 5 لیتر می‌باشد. خون به واسطه گردش در داخل رگهای خونی عامل اصلی توزیع مواد غذایی ، اکسیژن و حرارت در بدن و انتقال دی‌اکسید کربن و مواد زاید حاصل از فعالیت سلولها از بافتها به ارگانهای دفعی است. خون همچنین هورمونهای مترشحه از غدد داخلی را به ارگانهای مورد نظر حمل می‌کند.

خون در خارج از بدن منعقد شده و سلولها و مواد غیر محلول آن به صورت توده‌ای نسبتا سفت به نام لخته خون (Blood clot) درمی‌آید. و قسمت محلول آن به صورت مایعی زرد و روشن به نام سرم (Serum) از آن جدا می‌گردد. برای جلوگیری از انعقاد خون ، به منظور مطالعات خونی ، مقداری هپارین (یک ماده ضد انعقاد) یا سیترات به آن افزوده می‌شود. در این حالت اگر اجازه داده شود سلولهای خونی ته نشین شوند ، ملاحظه خواهد شد از نظر حجمی حدود 55 درصد خون از پلاسما و 45 درصد آن از سلولهای خونی تشکیل شده است. سلولهای خونی شامل گویچه های قرمز ، گویچه های سفید و پلاکتها هستند.


img/daneshnameh_up/c/ca/20.jpg

 

پلاسمای خون

پلاسما 55 درصد خون را تشکیل می‌دهد. مایعی است که 91 درصد آن را آب ، 7 درصد آن را پروتئینها ، یک درصد آن را املاح معدنی و یک درصد بقیه را ویتامینها ، مواد قندی و مواد لیپیدی ، هورمونها و اسیدهای آمینه تشکیل می‌دهند.

 

پروتئینهای عمده پلاسما

آلبومین پروتئین اصلی خون می‌باشد که بوسیله کبد ساخته می‌شود و مهمترین وظیفه آن حفظ فشار اسمزی خون می‌باشد. در ضمن در حمل مواد غیر معمول در آب ، نظیر اسیدهای چرب آزاد نقش عمده‌ای دارد. فیبرینوژن ، پروتئینی است که در کبد سنتز می‌شود. و پس از تبدیل شدن به فیبرین در انعقاد خون شرکت می‌کند. گلوبینها از نظر وزن مولکولی به سردسته گاما گلبولینها ، بتا گلبولینها و آلفا گلبولینها تقسیم می‌شوند. که مهمترین آنها گاما گلبولینها هستند که به آنتی بادیها یا ایمونو گلبولینها نیز مشهورند.

 

گلبول‌های قرمز (Erthrocytes)

به سلولهای قرمز خون مشهورند. و بیشترین سلولهای خونی را تشکیل می‌دهند. سلولهایی بدون هسته و مقعر‌الطرفین هستند. در شرایط طبیعی قطر آنها بطور متوسط 7.5 میکرون می‌باشد. اگر اندازه سلول کوچکتر از 6 میکرون باشد میکروسیت و اگر بزرگتر از 9 میکرون باشد، ماکروسیت نامیده می‌شوند. حضور گویچه‌های قرمز با اندازه‌های مختلف در خون را آنیزوسیتوزیس Anisicytosis و حضور گویچه‌های قرمز با اشکال متفاوت در خون را پوی کیلو سیتوزیس Poikilocytosis می‌نامند. که در حالات مرضی دیده می‌شوند.
تعداد گویچه‌های قرمز در حالت طبیعی در خون زنان 3.6 تا 5.5 میلیون در هر میکرولیتر و در خون مردان 4.1 تا 6 میلیون در هر میکرولیتر می‌باشد. نسبت حجم سلولهای خون به کل خون برحسب درصد را هماتوکریت می‌نامیم. هماتوکریت در زنان سالم و بالغ 45 - 35 درصد و در مردان سالم و بالغ 50 - 40 درصد می‌باشد.

 

ساختمان و کار گلبولهای قرمز

گلبولهای قرمز سلولهایی مقعرالطرفین و قابل انعطاف هستند که ضمن عبور از مویرگها بهم چسبیده و به صورت میله‌ای استوانه‌ای درمی‌آیند که رولکس (Rouleaux) نامیده می‌شود. شکل ویژه و انعطاف پذیری زیاد گویچه‌های قرمز را به پروتئینهای محیطی ویژه‌ای نسبت می‌دهند که به سطح داخلی غشای اریترویسیتها چسبیده‌اند. برخی از بیماریهای ارثی خون مانند کروی یا بیضی شکل بودن گویچه‌های قرمز از نقص پروتئینهای فوق ناشی می‌گردد.


غشای این سلولها همچنین حاوی رسپتورهای مربوط به گروههای خونی می‌باشد. گویچه‌های قرمز خون حاوی مولکول پیچیده‌ای به نام هموگلوبین می‌باشد. که از یک قسمت پروتئینی به نام گلوبین و یک رنگ دانه آهن‌دار به نام «هم» تشکیل شده است. گلوبین مرکب از 4 زنجیره پلی‌پپتیدی است که به هر زنجیره یک پورفیرین آهن‌دار متصل شده است. هموگلوبین به علت داشتن آهن که در حالت احیا شده می‌باشد. می‌تواند با اکسیژن و دی‌اکسید کربن ترکیب شده و به ترتیب آهن ، هموگلوبین و کربامینو هموگلوبین تشکیل دهد.


با توجه به بالا بودن فشار اکسیژن در ریه ها ، اکسی هموگلوبین در ریه‌ها تشکیل شده و پس از رسیدن به بافتها ، اکسیژن جدا شده و دی‌اکسید کربن به آن متصل می‌گردد. بدین ترتیب امکان حمل اکسیژن از ریه به بافتها و دی‌اکسید کربن از بافتها به ریه امکان‌پذیر می‌گردد.عمر گلبولهای قرمز 120 روز می‌باشد. و پس از پایان این مدت بوسیله ماکروفاژهای طحال ، کبد و مغز استخوان فاگوسیته می‌شوند. کاهش تعداد گویچه‌های قرمز در خون را کم خونی Anemia و افزایش گویچه‌های قرمز در خون را پلی سیتمی Polycytemia می‌نامند.

 

گویچه‌های سفید خون

لکوسیتها یا گویچه‌های سفید خون بر اساس حضور یا عدم حضور گرانولهای اختصاصی در سیتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسیتها یا دانه‌دارها و آگرانولوسیتها یا بدون دانه‌ها تقسیم بندی می‌شوند. لکوسیتها در مقایسه با اریتروسیتها سلولهایی هسته‌دار و متحرک هستند. گرانولوسیتها بر اساس رنگ پذیری گرانولهای اختصاصی آنها به سه دسته نوتروفیلها ، اسیدوفیلها و بازوفیلها تقسیم می‌گردند. آگرانولوسیتها به دو دسته لنفوسیتها و مونوسیتها تقسیم می‌شوند.

نوتروفیلها فراوان‌ترین لکوسیتها در خون می‌باشند و در عفونتهای باکتریایی مقدار آنها افزایش می‌یابد. اسیدوفیلها یا ائوزینوفیلها بیشتر پاسخهای آلرژیک را کنترل می‌کنند. لنفوسیتها که به دو دسته لنفوسیت B و A تقسیم می‌شوند نقش عمده‌ای در دستگاه ایمنی بدن دارند. تحت شرایط بالینی از جمله التهابات عفونی و غیر عفونی ، بیماری سل و بیماریهای قارچی و برخی از سرطانها تعداد مونوسیتهای خون افزایش می‌یابد.

 

پلاکتها (Plackets)

اجسام کروی یا بیضوی کوچکی به قطر 4 - 2 میکرون هستند که از قطعه قطعه شدن سیتوپلاسم سلولهای بزرگی به نام مگا کاریوسیت (Mega karyocytes) در مغز استخوان حاصل می‌شود، فاقد هسته‌اند. با وجود این در مهره داران پست سلولهای هسته داری به نام ترومبوسیت معادل پلاکت می باشد. پلاکتها را ترومبوسیت نیز می نامند. تعداد پلاکتها 400 - 200 هزار در هر میکرولیتر خون می باشد. و عمر آنها 11 - 8 روز می باشد. هر پلاکت توسط غشایی غنی از گلیلو پروتئین محصور شده و بررسیها بیانگر وجود آنتی ژنهای گروههای خونی ABO در غشای پلاکتها می باشد.


کار اصلی پلاکت جلوگیری از خونریزی است. که این عمل با چسبیدن پلاکتها به همدیگر و محل آسیب دیده رگ و ترشح مواد دخیل در انعقاد انجام می‌گیرد. تحریک پلاکتها در محل آسیب عروقی باعث ترشح ADP می‌گردد که ADP چسبیده به سطح پلاکت موجب چسبیدن پلاکتها بهم و تشکیل توده پلاکتی را می‌کند که به صورت درزگیر عمل کرده و از ادامه خونریزی جلوگیری می‌کند. همزمان با ترشح ADP ، سروتونین و ترومبوبلاستین پلاکتی نیز ترشح می‌گردد. که اولی باعث انقباض عروق و دومی باعث تبدیل پروترومبین به ترومبین می‌شود. ترومبین ، فیبرینوژن محلول پلاسما را به فیبرین غیر محلول تبدیل می‌نماید که سلولهای خونی در لابه‌لای توری ظریف حاصل از فیبرین گرفتار شده و لخته تشکیل می‌گردد.

 

ورید

سالهای زیاد وریدها چیزی بیش از یک معبر برای جریان خون به داخل قلب در نظر گرفته نمی‌شدند، اما به سرعت آشکار می‌شود که وریدها اعمال ویژه متعددی انجام می‌دهند که برای عمل دستگاه گردش خون ضروری است. موضوع مهم آن است که وریدها قادر به تنگ و گشاد شدن هستند و از این راه به انبار کردن مقادیر کم یا زیاد خون و قرار دادن این خون در دسترس بقیه دستگاه گردش خون کمک می کنند. آنها همچنین می‌توانند خون را بوسیله پمپ وریدی به جلو برانند و حتی به تنظیم برون‌ده قلب کمک کنند.


تصویر

 

فشارهای وریدی

خون از تمام وریدهای سیستمیک به داخل دهلیز راست جریان می‌یابد، بنابراین فشار در دهلیز راست فشار وریدی مرکزی نامیده می‌شود. هر عاملی که بر روی فشار دهلیز راست تاثیر داشته باشد معمولا بر روی فشار وریدی در سایر نقاط بدن تاثیر خواهد داشت. فشار دهلیز راست بوسیله تعادل بین قدرت قلب برای تلمبه زدن خون به خارج از دهلیز راست و تمایل خون برای جریان یافتن از رگهای محیطی مجددا به دهلیز راست تنظیم می‌شود. هرگاه قلب با قدرت زیادی تلمبه بزند، فشار دهلیز راست کاهش می‌یابد. از طرف دیگر ضعف قلب ، فشار دهلیز راست را بالا می‌برد. به همین ترتیب ، هر عاملی که موجب ورود سریع خون از وریدها به دهلیز راست شود، فشار آن را بالا می‌برد. بعضی از عواملی که این بازگشت وریدی را افزایش می‌دهند عبارتند از:

  1. افزایش حجم خون
  2. افزایش تنوس رگهای بزرگ در سراسر بدن که منجر به افزایش فشار وریدهای محیطی می‌شود.
  3. اتساع آرتریولها که مقاومت محیطی را کاهش داده و موجب جریان سریع خون از شریانها به وریدها می‌شود.

 

همان عواملی که فشار دهلیز راست را تنظیم می کنند در تنظیم برون‌ده قلبی نیز دخالت دارند، زیرا مقدار خونی که بوسیله قلب تلمبه زده می‌شود هم بستگی به قدرت قلب برای تلمبه زدن و همبستگی به تمایل خون برای جریان یافتن خون از رگهای محیطی به داخل قلب دارد. فشار طبیعی دهلیز راست حدود صفر میلیمتر جیوه یعنی تقریبا برابر با فشار جو در اطراف بدن است. این فشار می‌تواند در شرایط بسیار غیر طبیعی از قبیل نارسائی شدید قلبی یا متعاقب ترانسفوزیدن بسیار زیاد خون که موجب کوشش بیش از حد خون برای جریان یافتن از رگهای محیطی به داخل قلب می‌شود تا 20 الی 30 میلیمترجیوه بالا رود.


حد تحتانی فشار دهلیز راست حدود 3- تا 5- میلیمتر جیوه یعنی فشار موجود در فضای داخل سینه است که قلب را احاطه کرده است. هنگامی که قلب با قدرت استثنایی تلمبه می‌زند یا هنگامی که میزان جریان خون از رگهای محیطی به داخل قلب (مثلا متعاقب خونریزی شدید) به مقدار زیادی کاهش یافته و فشار دهلیز راست به این مقادیر بسیار پایین نزدیک می‌شود.

 

مقاومت وریدی و فشار وریدی محیطی

وریدهای بزرگ هنگامی که گشاد هستند مقاومت آنقدر اندکی در برابر جریان خون دارند که مقاومت آنها در این حال تقریبا هیچ اهمیتی ندارد. اما بسیاری از وریدهای بزرگ که وارد قفسه سینه می‌شوند در نقاط متعددی بوسیله بافتهای اطراف فشرده می‌شوند، بطوری که جریان خون در این نقاط با مقاومت روبرو می‌شود. به عنوان مثال ، وریدهای بازو در محل خم شدن روی دنده اول فشرده می‌شوند. ثانیا ، فشار در وریدهای گردن آنقدر پایین می‌رود که فشار جو در خارج گردن موجب روی هم خوابیدن آنها می شود.
سرانجام وریدهایی که در داخل شکم سیر می‌کنند غالبا بوسیله اندام‌های مختلف و همچنین بوسیله فشار داخل شکمی فشرده می‌شوند. بطوری که این وریدها معمولا حداقل بطور نسبی روی هم می‌خوابند و تخم مرغی شکل می‌شوند. به این دلایل وریدهای بزرگ معمولا مقاومت قابل ملاحظه‌ای در برابر جریان خون ایجاد می کنند و به علت این مقاومت ، فشار در وریدهای کوچک محیطی‌تر معمولا 4 تا 7 میلیمتر جیوه بیشتر از فشار دهلیز راست است.

 

اثر فشار دهلیز راست روی فشار وریدی محیطی

هنگامی که فشار دهلیز راست از حد طبیعی صفر میلیمتر جیوه بالاتر می رود خون شروع به پس زدن در وریدهای بزرگ کرده و آنها را باز می‌کند. فشار در وریدهای محیطی تا زمانی که تمام نقاط رو به هم خوابیده بین وریدهای محیطی و وریدهای بزرگ باز نشده باشند بالا نمی‌رود. این حالت معمولا هنگامی به وجود می آید که فشار دهلیز راست تا حدود 4+ تا 6+ میلیمتر جیوه بالا رفته باشد.


هرگاه فشار دهلیز راست از این حد باز هم بالاتر رود ، افزایش اضافی در فشار موجب افزایش معادلی بد فشار وریدی محیطی می گردد. چون قلب باید فوق‌العاده ضعیف شده باشد تا موجب بالا رفتن فشار دهلیز راست به 4 تا 6 میلیمتر جیوه گردد. لذا فشار وریدی محیطی غالبا در مراحل ابتدایی نارسایی قلب بالا نمی‌رود.

 

اثر فشار شکمی بر روی فشارهای وریدی در پاها

فشار طبیعی در حفره صفاقی در یک شخص داراز کشیده به نسبت بطور متوسط حدود 6 میلیمتر جیوه است، اما گاهی می‌تواند در نتیجه آبستنی تومورهای بزرگ یا مایع بیش از حد در حفره صفاقی به 15 تا 20 میلیمتر جیوه برسد. در چنین حالی فشار در وریدهای پاها باید از فشار شکمی بیشتر باشد تا وریدهای شکمی باز شده و به خون اجازه دهند که از پاها به سوی قلب جریان یابد. به این ترتیب در صورتی که فشار داخل شکمی 20 میلیمتر جیوه باشد حداقل فشار ممکن در وریدهای رانی 20 میلیمتر جیوه خواهد بود.

 

اثر فشار هیدروستاتیک بر روی فشار وریدی

در هر ظرف آب ، فشار در سطح آب با فشار در سطح جو برابر است اما فشار به میزان یک میلیمتر جیوه به ازای هر 13.6 میلیمتر فاصله در زیر سطح آب افزایش می‌یابد. این فشار ناشی از وزن آب بوده و لذا فشار هیدروستاتیک نامیده می‌شود. فشار هیدروستاتیک به علت وزن خون در سیستم رگی بدن انسان نیز به وجود می آید.


هنگامی که شخصی در وضع ایستاده است فشار در دهلیز راست در حدود صفر باقی می‌ماند، زیرا قلب هر قدر خون اضافی را که می‌خواهد در این نقطه تجمع یابد به درون شریانها تلمبه می زند. اما باید دانست که در شخص بالغی که در وضع کاملا بی‌حرکت ایستاده است فشار در وریدهای پا صرفا به علت وزن هیدروستاتیک خون در وریدهای بین پاها و قلب تقریبا 90 میلیمتر جیوه است. فشارهای وریدی در سایر سطوح بدن به همان نسبت بین صفر و 90 میلیمتر جیوه قرار دارند.


تصویر

 

دریچه‌های وریدی و پمپ وریدی

اگر به خاطر دریچه های وریدی نبود اثر فشار هیدروستاتیک سبب می‌شد که فشار وریدی در پاها در یک شخص بالغ ایستاده همیشه 90+ میلیمتر جیوه باشد. در نتیجه هر بار که شخص پاهایش را حرکت می‌دهد عضلاتش را سفت می‌کند و وریدهای موجود در عضلات یا در مجاورت آنها را تحت فشار قرار می دهد که این امر خون را به خارج از وریدها می‌راند. دریچه‌های وریدی چنان قرار گرفته‌اند که جهت جریان خون فقط می‌تواند به سوی قلب باشد.

در نتیجه هر بار که شخص پاهایش را حرکت می‌دهد یا حتی عضلاتش را سفت می‌کند، مقداری خون به سوی قلب رانده می‌شود و فشار در وریدها کاهش می‌یابد. این سیستم پمپی موسوم به پمپ وریدی یا عضلانی است و آنقدر قدرت دارد که در شرایط عادی فشار وریدی در پاهای شخصی که در حال راه رفتن است در حد نزدیک یا کمتر از 25 میلی متر جیوه باقی می‌ماند. هرگاه شخصی بطور کاملا بی‌حرکت ایستاده باشد پمپ وریدی کار نمی‌کند و فشار وریدی در قسمتهای پایین پا در ظرف 30 ثانیه تا مقدار کامل فشار هیدروستاتیک 90+ میلیمتر جیوه بالا می‌رود.


فشار در داخل مویرگها نیز به مقدار زیادی بالا می‌رود و موجب می‌شود که مایع از سیستم گردش خون به داخل فضاهای بافتی نشت کند. در نتیجه ، پاها متورم شده و حجم خون کاهش می‌یابد در واقع در ظرف 15 دقیقه اول ایستادن در حالت کاملا بی‌حرکت مثلا در سربازی که به حالت خبردار ایستاده است غالبا 10 تا 20 درصد حجم خون از دستگاه گردش خون خارج می‌شود.

 

نارسایی دریچه وریدی و وریدهای واریسی

دریچه‌های سیستم وریدی به کرات نارسا و گاهی حتی خراب می‌شوند. این موضوع مخصوصا هنگامی بوجود می‌آید که وریدها بر اثر افزایش فشار وریدی برای هفته‌ها یا ماهها مثلا در آبستنی یا هنگامی که شخص بیشتر اوقات سرپا باشد بیش از حد گشاد شده باشد. گشاد شدگی وریدها سطح مقطع آنها را افزایش می‌دهد، اما اندازه لبهای دریچه‌ها بزرگتر نمی‌شود. بنابراین لبهای دریچه‌ها دیگر بطور کامل بسته نمی‌شوند. در چنین حالی فشار در وریدهای پا به علت از کار افتادن پمپ وریدی افزایش بیشتری می‌یابد. این امر اندازه وریدها را باز هم بیشتر افزایش می‌دهد و سرانجام عمل دریچه‌ها را بطور کامل از بین می‌برد. به این ترتیب شخص مبتلا به واریس می‌شود که بوسیله برآمدگی‌های درشت پیازی شکل وریدها در زیر پوست سراسر پا و مخصوصا ساق پا مشخص می گردد.


فشار وریدی و فشار مویرگی فوق‌العاده زیاد می‌شوند و هرگاه این شخص بیش از چند دقیقه سرپا بایستد نشت مایع از مویرگهای خونی به داخل بافتها موجب پیدایش خیز دائم در پاها می‌شود. خیز نیز به نوبه خود از انتشار کافی مواد غذایی از مویرگهای به سلولهای عضلانی و سلولهای پوششی جلوگیری می کند بطوری که عضلات ضعیف و دردناک شده و پوست به کرات گانگرن شده و زخم می‌شود. بهترین درمان برای چنین حالتی بالا بردن مداوم پاها لااقل تا سطح قلب است. اما استفاده از جورابهای کشی محکم نیز کمک قابل ملاحظه‌ای به جلوگیری از خیز و عواقب آن می‌کند.

 

عمل وریدها به عنوان منبع ذخیره خون

بیش از 60% تمام خون موجود در سیستم گردش خون معمولا در وریدهای سیستمیک قرار دارد. به این دلیل و نیز چون وریدها کومپلیاس زیادی دارند، گفته می شود که سیستم وریدی به عنوان منبع ذخیره خون برای سیستم گردش خون عمل می کند. هنگامی که خون از بدن خارج می شود و فشار شریانی شروع به سقوط می‌کند رفلکسهای فشاری از سینوسهای کاروتید و سایر مناطق حساس به فشار در سیستم گردش خون آغاز می‌شوند و این امر قسمت اعظم اثرات ناشی از کمبود خون موجود در گردش خون را که بر اثر دفع خون بوجود آمده جبران می‌کند. در واقع حتی بعد از آنکه تا 20 درصد حجم کل خون از دست رفته باشد ، سیتم گردش خون غالبا به علت این منبع متغییر وریدی تقریبا بطور طبیعی عمل می‌کند.

 

سرخرگ

دستگاه گردش خون و لنف شامل قلب ، شریانها ، وریدها ، مویرگها و رگهای لنفی است. خون پمپ شده از قلب که حاوی مواد غذایی و اکسیژن می‌باشد، توسط سرخرگها در بدن توزیع می‌گردند. شریانها پس از انشعاب به شاخه‌های باریک ، شریانچه‌ها را بوجود می‌آورند و شریانچه‌ها نیز به انشعابات باریکتری به نام مویرگ ختم می‌شوند. مبادله مواد بین خون و سلولهای اندامهای مختلف در سطح مویرگها انجام می‌گیرد. پس از مبادله مواد ، خون مویرگی به وریدچه‌ها منتقل شده و نهایتا توسط وریدهای بزرگ مجددا به قلب برمی‌گردد.


شریانها را بر اساس بافت شناسی و اندازه به سه دسته شرائین الاستیک ، شرائین متوسط یا عضلانی و شرائین کوچک یا شریانچه‌ها ، تقسیم می‌شوند. گرچه افتراق بین شریانهای فوق با توجه به ساختمان بافتی آنها امکان‌پذیر است، ولی بایستی اذعان نمود که کافی نمی‌باشد. چون تغییر از یک نوع شریان به نوع دیگر هم از نظر ساختمانی و هم از نظر اندازه ، تدریجی انجام می‌گیرد، بر همین اساس بکار گیری عناوین بزرگ ، متوسط کوچک برای شریانها کافی نیست و بلکه با توجه به قطر رگ در هر دسته نیز از آنها استفاده می‌شود، مثلا شریانچه‌ها از نظر اندازه به شریانچه‌های بزرگ و کوچک تقسیم می‌شوند.

تصویر

 

ساختمان کلی رگهای خونی

از نظر ساختمانی دیواره رگهای خونی (غیر از مویرگها) از سه لایه تشکیل شده است.

  • لایه داخلی (Tunica intima): این لایه از یک ردیف سلول سنگفرشی ساده به نام آندوتلیوم بافت پیوندی زیرین آن به نام طبقه زیر‌آندوتلیال تشکیل شده است. این طبقه حاوی الیاف الاستیک و در شریانهای الاستیک حاوی سلولهای عضلانی است.
  • لایه میانی (Tunica media): این لایه از عضلات صاف تشکیل شده که در بین آنها الیاف الاستیک، کلاژن و پرتئوگلیکانها قرار گرفته‌اند. مواد بین سلولی در دیواره رگها توسط سلولهای عضله صاف سنتز می‌شود.
  • لایه ادونتیس (Tunica adventita): این لایه خارجی‌ترین لایه عروق و مرکب از الیاف کلاژن نوع I و الیاف ارتجاعی است. این لایه در امتداد با بافت همبند اطراف رگها قرار دارد. در عروق بزرگ ، این لایه حاوی رگهای تغذیه کننده خون عروق موسوم به رگ رگها (Vasa Vasarum) می‌باشد.

 

شریانهای الاستیک

این شریانها شامل آئورت و شاخه‌های اصلی آن در مجاورت قلب و اغلب سرخرگهای ریوی می‌باشد. طبقه داخلی در این شریانها از سلولهای آندوتلیال و لایه زیرآندوتلیال حاوی تعدادی فیبروبلاست تشکیل شده است. طبقه میانی ضخیم‌ترین لایه بوده و از الیاف الاستیک و عضلات صاف پراکنده و کلاژن ساخته شده ، طبقه خارجی از الیاف کلاژن ، الیاف الاستیک پراکنده و فیبروبلاستها تشکیل شده است. سرخرگهای الاستیک با توجه به خاصیت ارتجاعی دیواره خود که به سادگی اتساع می‌یابند، باعث می‌شوند که خون پمپ شده بطور متناوب از قلب به جریان پیوسته تبدیل گردد.

تصویر

 

شریانهای عضلانی

این شریانها که از انشعابات شریانهای الاستیک و کوچکتر از آنها هستند، به شریانهای متوسط یا توزیع کننده نیز موسومند. لایه داخلی در این رگها مشابه سرخرگهای الاستیک است. لایه میانی عمدتا صاف حلقوی و مارپیچی تشکیل شده است. بطور پراکنده در بین سلولهای عضلانی ، الیاف الاستیک هم دیده می‌شود. لایه خارجی در این شریانها ، از الیاف کلاژنی که بطور طولی قرار گرفته‌اند، تشکیل شده است. شریانهای عضلانی با انقباض یا انبساط عضلات صاف لایه میانی خود ، می‌توانند مقدار خون اندامها را کنترل کنند.

 

شریانچه‌ها

شریانچه‌ها یا آرتریولها ، کوچکترین انشعابات شریانها هستند که قطر آنها بطور کلی از 0.5 میلیمتر کمتر است و نهایتا به مویرگها منتهی می‌شوند. لایه داخلی متشکل از آندوتلیوم و لایه زیر‌آندوتلیالی ظریف است. طبقه میانی از یک یا چند لایه عضلات صاف حلقوی و لایه خارجی از بافت پیوندی شل تشکیل یافته اشت. انقباض عضلات دیواره شریانچه‌ها می‌تواند قطر رگها را بطور خاصی تغییر دهد و از این نظر نقش مهمی در توزیع خون به مویرگها دارند. آرتریولهای انتهایی به موئینه‌ها و یا مت آتریولها (Metarteriole) ختم می‌شوند. موئینه‌ها از مویرگها بزرگتر هستند.

 

اعصاب رگها

اعصابی که عضلات صاف دیواره رگهای خونی را عصب‌دهی می‌کنند، به اعصاب وازو موتور (محرکه رگها) موسومند. این اعصاب عموما از رشته های عصبی بدون میلین سمپاتیک می‌باشند. تحریک رشته‌های سمپاتیک باعث انقباض عروق می‌شود. شریانهای موجود در بین عضلات اسکلتی بوسیله اعصاب پاراسمپاتیک عصب‌دهی شده‌اند که تحریک آنها باعث اتساع عروق می‌گردد. اعصاب وازوموتور با انقباض و اتساع عروق ، جریان و فشار خون را کنترل می‌کنند.

رگهای خونی علاوه بر اعصاب حرکتی ، اعصاب حسی را نیز دریافت می‌کنند و پایانه‌های اعصاب حسی در نواحی معینی به صورت اعضا حسی ویژه برای دریافت فشار و ترکیب شیمیایی خون تخصص یافته‌اند که از آن جمله می‌توان سینوس کاروتید ، اجسام کاروتید و اجسام آئورتی را نام برد.

 

عمل آئورت در جریان خون

عضله قلب با انقباض موزون در هر انقباض 60 گرم خون را با فشار به داخل آئورت و 60 گرم به داخل شریان ریوی می‌راند. خاصیت ارتجاعی دیواره آئور و شریان ریوی موجب می‌شود که این ریزش ناگهانی خود در دو شریان بزرگ به یک جریان دایمی و یکسان تبدیل گردد. با ازدیاد سن ، خاصیت ارتجاعی دیواره آئورت کم شده و تصلب شرائین بوجود می‌آید و قلب مجبور است برای جبران این نقیصه فشار خود را بیشتر کند و در نتیجه بالا می‌رود و آئورت گشاد می‌شود. اتساع آئورت در ورزشکاران و کسانی که کارهای سنگین انجام می‌دهند، نیز دیده می‌شود.




تصویر

 

بیماریهای سرخرگها

تصلب شرائین

در تصلب شرائین دیواره شریانها نرمش و انعطاف خود را از دست می‌دهند و سخت و شکننده می‌شوند. تصلب شرائین یک بیماری است که بیشتر در دوران پیری بروز می‌دهد. اما گاه در نتیجه طرز زندگی غلط ، نداشتن بهداشت صحیح ، زیاده روی در دخانیات و تحریکات عصبی زودتر به سراغ انسان می‌آید. از عوارض تصلب شرائین ، بالا رفتن فشار خون است، علایم فشار خون شامل خواب رفتن دست و پا ، گیج رفتن سر و سیاهی چشم است. تصلب شریانهای مغز و پاره شدن آنها موجب خونریزی مغزی و سکته می‌گردد. آلکالوئید گیاه راوفولیا مهمترین داروی معالجه برای فشار خون بالا می‌باشد.

 

التهاب غشا داخلی شریان (آرتریت انسدادی)

گاهی پس از روماتیسم حاد ، حصبه و عفونت میکروبی در غشا داخلی شریان مستقر شده و موجب التهاب و تورم آن می‌گردد که نتیجه آن مجرای شریان تنگ و بسته می‌شود. شریان پا بیشتر به آرتریت انسدادی دچار می‌شود. معالجه آرتریت انسدادی ، داروی متسع کننده و حرارت موضعی است.

 

داروها و مواد موثر بر اعصاب رگها

  • داروهایی که دارای منشا گیاهی هستند و بر روی اعصاب رگها تاثیر دارند عبارتند از :کامفر ، کارویازل ، کافئین ، استریکنین وافدرین . افدرین بیشتر در آسم ریوی ، کاربرد دارد.
  • آدرنالین: که از قسمت مرکزی غده فوق کلیوی ترشح می شود اعصاب سمپاتیک دیواره رگها را تحریک کرده و موجب انقباض رگها می‌شود.
  • وازوپرسین: که یکی از هورمونهای قسمت خلفی غده هیپوفیز است که موجب افزایش فشار خون می‌شود.

 

سیاهرگ

دستگاه گردش خون و لنف شامل قلب ، شریانها ، وریدها ، مویرگها و رگهای لنفی است. خون پمپ شده از قلب که حاوی مواد غذایی و اکسیژن می‌باشد، توسط سرخرگها در بدن توزیع می‌گردند. شریانها پس از انشعاب به شاخه‌های باریک ، شریانچه‌ها را بوجود می آورند. شریانچه‌ها نیز به انشعابات باریکتری به نام مویرگ ختم می‌شوند. مبادله مواد بین خون و سلول‌های اندامهای مختلف در سطح مویرگها انجام می‌گیرد.
پس از مبادله مواد ، خون مویرگی به وریدچه منتقل شده و نهایتا توسط وریدهای بزرگ مجددا به قلب بر می‌گردد پس از مبادله مواد بین خون و محیط خارج سلولی ، در سطح مویرگها ، خون مویرگی به ترتیب از طریق وریدچه‌ها ، وریدهای متوسط و وریدهای بزرگ به قلب منتقل می‌شود. وریدها در هر ارگان معمولا همراه با شریانهای مربوطه می‌باشند و قطر آنها بزرگتر از شریانها است. دیواره سیاهرگها همیشه نازکتر و لایه خارجی ضخیم‌تر می‌باشد. قطر سیاهرگ 9 -1 میلیمتر می‌باشد.

تصویر

 

وریدهای بزرگ

در سیاهرگهای بزرگ نظیر بزرگ سیاهرگها (Vena Cava) لایه داخلی از آندوتلیوم و لایه زیر آندوتلیال نسبتا ضخیم تشکیل شده است. لایه میانی و لایه داخلی ضخیم ترین لایه می‌باشد. لایه خارجی وریدهای بزرگ حاوی دسته‌ای از عضلات صاف طولی ، الیاف کلاژن و الاستیک می‌باشد.

 

وریدهای متوسط

در وریدهای متوسط نظیر وریدهای جلدی و اندامی، از نظر ساختمانی لایه داخلی نازک ، لایه میانی در مقایسه با وریدهای بزرگ نسبتا ضخیم و لایه داخلی عمدتا از الیاف کلاژن طولی و الیاف الاستیک پراکنده تشکیل شده و بطور واضحی ضخیم‌تر از لایه میانی می‌باشد. این وریدها دارای دریچه‌هایی (Valves) هستند. دریچه‌ها از دو چین نیم هلالی لایه داخلی ، که غنی از رشته‌های الاستیک می‌باشند، تشکیل شده اند، و در هر سطح ، آندوتلیوم آنها را می‌پوشاند. این دریچه‌ها باعث رفتن خون وریدی به طرف قلب می‌شوند و از بازگشت آن جلوگیری می‌کنند. نیروی پیش برنده قلب ، توسط انقباض عضلات اسکلتی اطراف این وریدها تقویت می‌شود.

 

وریدچه‌ها

وریدچه‌ها یا ونولها عروقی هستند به قطر 1-0.2 میلیمتر که در آنها لایه داخلی از یک ردیف سلول آندوتلیال و غشا پایه تشکیل شده است. لایه میانی بسیار نازک و حاوی 3-1 لایه عضلانی و یا در مواردی فاقد عضله می‌باشد. لایه خارجی که ضخیم‌ترین لایه می‌باشد عمدتا حاوی الیاف عمدتا الیاف کلاژن است. وریدیچه‌های مرتبط با شبکه مویرگی بسیار کوچک بوده و به وریدچه‌های پشت مویرگی موسومند. وریدچه‌های پشت مویرگی از نظر ساختمانی شبیه مویرگها هستند و دارای دو عمل مهم می‌باشند:

 

  • چون فشار خون در این وریدچه‌ها پایینتر از مویرگها می‌باشد، این امر به برگشت مایعات خارج شده از مویرگها به سیستم گردش خون کمک می‌کند.
  • افزایش نفوذپذیری این وریدچه‌ها در پاسخ به هیستامین و سایر مواد سبب می‌شود که در واکنشهای التهابی نیز دخیل باشند. وریدچه‌های پشت مویرگی در اعضای لنفاوی ساختمان ویژه‌ای دارند که خروج لنفوسیتها را از آنها امکان‌پذیر می‌سازد.

 

رگ رگه‌ها (Vasa Vasarum)

چون در عروق خونی بزرگ همه سلولهای تشکیل دهنده دیواره نمی‌توانند از طریق انتشار ، مواد غذایی و اکسیژن مورد نیاز خود را دریافت کنند. تغذیه آنها را رگهای کوچک دیگری موسوم به رگ رگها عهده‌دار می‌باشند. این رگها به تعداد زیاد در لایه خارجی رگها یافت می‌شوند و انشعابات آنها با لایه میانی نیز نفوذ می‌کند که میزان نفوذ آنها در وریدها بیشتر از شریانها می‌باشد. رگهای خونی بزرگ علاوه بر رگ ‌رگ ، حاوی مویرگهای لنفی نیز در دیواره خود هستند. مویرگهای لنفی در شریانها محدود به لایه خارجی می‌باشند ولی در وریدها به لایه میانی نیز نفوذ می‌کنند.

تصویر

 

ورید اجوف تحتانی و وظیفه آن

ورید اجوف تحتانی بزرگترین ورید بدن است و خون قسمتهای پایین بدن را به قلب می‌رساند. خون وریدی معده و روده ابتدا بوسیله ورید باب داخل کبد و پس از عبور از کبد بوسیله دو یا سه ورید فوق کلیوی داخل ورید اجوف تحتانی می‌گردد. ورید اجوف تحتانی که به موازات چهارمین مهره کمر از دو ورید خاصره اصلی راست و چپ تشکیل می‌یابد از سمت راست ستون فقرات بالا آمده و وارد دهلیز راست قلب می‌گردد. در این مسیر به ترتیب وریدهای کلیوی ، غدد فوق کلیوی ، اعضای تناسلی ، و وریدهای فوق کبدی داخل آن می‌شوند.

 

جریان خون وریدی

علت اصلی گردش خون سیاهرگها باقیمانده فشاری است که با انقباض قلب در سرخرگها تولید کرده و به واسطه مقاومت مویرگها کم شده است. کشش سینه نیز به گردش خون در سیاهرگها کمک می‌کند. ریه‌ها میل دارند روی خود فرد نشینند ، اما جدار قفسه سینه مانع فرو نشستن آنها می‌شود، لذا همیشه یک فشار منفی در درون قفسه سینه وجود دارد که هنگام دم و از هم باز شدن قفسه سینه بیشتر می‌گردد و این فشار منفی است که موجب گشاد شدن سیاهرگهای درون قفسه سینه و کشیده شده خون به داخل آنها می‌شود. انقباضهای متناوب و منظم عضلات پا هنگام دویدن نیز خون سیاهرگهای پا را به جریان می‌اندازند.

 

واریس Varice

اتساع ورید را واریس گویند که اکثرا در پا دیده می‌شود. علل پیدایش واریس پا سستی عضلات پا ، پای پهن و ایستادن دائم می‌باشد. بیمار مبتلا به واریس پا ، هنگام حرکت حس سنگینی و کشش و درد پا می‌کند. یکی از عوارض واریس ، خون بستگی یا ترومبوز است که به علت وقفه جریان خون در ورید متسع بوجود می‌آید. واریس بیشتر در نارسایی دریچه‌های وریدی دیده می‌شود. معالجه واریس برداشتن وریدهای متسع بوسیله عمل جراحی می‌باشد.

 

مویرگ

شریانچه‌ها به رگهای خونی بسیار ظریفی منتهی می‌شوند که به مویرگ موسومند. مویرگها در حدود 9-7 میکرومتر قطر دارند و فضای درونی آنها برای جاگیری یک گویچه قرمز کفایت می‌کند. دیواره مویرگ متشکل از یک ردیف سلول پهن و نازک به نام آندوتلیوم ، تیغه پایه می‌باشد. همراه با مویرگها در فواصلی نامنظم ، سلولهایی به نام پری سیت دیده می‌شوند که بوسیله تیغه پایه محصور شده‌اند و با زواید بلند خود مویرگ را در بر می‌گیرند. این سلولها ، سلولهای متمایز نشده‌ای هستند که قادرند در مواقع لازم به سلولهای عضلانی دیواره رگ و یا سلولهای پیوندی ، تمایز یابند.

گرچه عقیده بر این است که سلولهای آندوتلیال با داشتن فیلامنتهای انقباضی دارای خاصیت انقباضی می‌باشند، ولی سلولهای پری سیت نیز حاوی فیلامنتهای انقباضی هستند. مویرگها در ارگانهای مختلف برای تامین نیازهای آنها تغییراتی پیدا می‌کنند که از این نظر مویرگها سه دسته هستند.


تصویر

 

مویرگهای پیوسته

 (Continuous Copillaries)

مویرگهای پیوسته یا سوماتیک بوسیله عدم وجود منفذ در دیواره‌شان مشخص می‌شوند، بوسیله اتصال محکم به یکدیگر چسبیده‌اند. این نوع مویرگها در انواع مختلف عضله ، بافت همبند ، غدد برون ریز (اگزوکرین) و سیستم عصبی دیده می‌شود. در برخی مناطق به غیر از بافت عصبی ، وزیکولهای پینوسیتوزی متعددی در هر دو سطح سلول آندوتلیال دیده می‌شوند. این وزیکولها به صورت منفذ در سیتوپلاسم این سلولها دیده می‌شوند و مسئول انتقال درشت مولکولها در هر دو جهت در سیتوپلاسم آندوتلیوم می‌باشند.

 

مویرگهای منفذدار (Fenestrated capillaries)

به مویرگهایی اطلاق می‌شود که سلولهای آندوتلیال پوشاننده آنها دارای منافذی به قطر 80 - 60 میکرومتر می‌باشد. بایستی توجه داشت که در مویرگهای منفذدار تیغه پایه فاقد منفذ بوده و یکپارچه است. مویرگهای منفذدار در بافتهایی یافت می‌شوند که تبادل مواد بین بافت و خون سریع است که بیشتر در پانکراس ، لوله گوارش و غدد آندوکرین دیده می شوند. در این مویرگها منافذ سلولها توسط لایه نازکی به نام دیافراگم پوشیده شده‌اند که نفوذ‌پذیری آنها نسبت به غشا و سلول زیادتر است.

 

سینوزوئیدها (Sinusoids)

مویرگهایی بسیار وسیع (تا 40 میکرومتر) و دارای شکل نامنظم می‌باشند که سلولهای آندوتلیال پوشاننده آنها دارای منافذ بدون دیافراگم و تیغه پایه آنها غیر ممتد است. علاوه بر این ، وجود فضاهای بزرگ بین سلولهای آندوتلیال باعث می‌شود که نه تنها پلاسما بلکه سلولهای خونی نیز از آن فضاها به بیرون راه یابند که این فضاها گاها بوسیله ماکروفاژها اشغال می‌شوند، سینوزوئیدها در کبد ، مغز استخوان و طحال دیده می‌شوند. این مویرگها دارای مسیر پرپیچ و خمی هستند و گردش خون در آنها آهسته می‌باشد.

 

اعمال مویرگها

  • مویرگها رابط بین شریانچه‌ها و وریدچه‌ها بوده و به علت وسعت زیاد خود ، داشتن دیواره نازک و کاهش سرعت جریان خون در آنها مناسبترین محل برای مبادله مواد غذایی ، اکسیژن و دی‌اکسید کربن بین خون و مایعات بافتی می‌باشند. مبادله مواد از طریق انتشار ، عبور از منافذ دیواره مویرگها ، عبور از اتصالات بین سلولی و توسط وزیکولهای پینوسیتوزی انجام می‌گیرد. عبور مواد و کلوسیتهای خون از اتصالات بین سولهای آندوتلیال تحت تاثیر موادی نظیر هیت‌مین و برادی‌کینین که در شرایط التهابی بطور موضعی ترشح می‌گردند، افزایش می‌یابد.
  • سلولهای آندوتلیال پوشاننده مویرگها اعمال دیگری نیز انجام می‌دهند که مهمترین آنها عبارتند از: تبدیل آنژیوتانسین I غیر فعال به آنژیوتانسین II فعال می‌باشد که موجب بالا رفتن فشار خون می‌گردد ، غیر فعال کردن موادی نظیر برادی کینین ، پروستاگلاندین‌ها ، نوراپی نفرین ، سروتونین و ترومبین ، لیپولیز و جلوگیری از تشکیل ترومبوز (لخته در داخل رگهای خونی) و تبدیل آنها به مواد بی‌اثر.

تصویر

 

ارتباط شریانها با وریدها

سیستم شریانی وریدی معمولا توسط مویرگها به یکدیگر مرتبط می‌شوند. انشعابات انتهایی شریانچه‌ها را قبل از تبدیل شدن به مویرگها شریانچه پیش مویرگی و وریدچه‌های مرتبط با مویرگها را وریدچه‌های پشت مویرگی می‌نامند. در محل تبدیل شریانچه انتهایی به مویرگ عضلات دیواره شریانچه به عنوان اسفنکتری عمل می‌کنند که میزان جریان خون مویرگی را کنترل می‌نمایند. در اغلب قسمتهای بدن مانند پوست ، شریانچه انتهایی بطور مستقیم به وریدچه متصل می‌شود که اینگونه ارتباط را آناستوموز شریانی - وریدی می‌نامند.


عضلات ضخیم شده دیواره شریانچه در محل آناستوموز حاوی اعصاب محرکه است و به عنوان اسفنکتر عمل کرده و کنترل ورود خون به شبکه مویرگی را بر‌ عهده دارد، در صورت باز بودن این اسفنکتر ، عمده خون شریانی به جای شبکه مویرگی وارد وردیچه می‌شود. در نواحی معینی ، شریانچه انتهایی در محل آناستوموز حالت مارپیچ پیدا کرده و توسط غلافی همبند احاطه می‌گردد که به آن گلوموس گویند. در گلوموس عضلات دیواره بسیار ضخیم بوده و در موقع انقباض به روی آن برجسته شده و می تواند باعث قطع موقت جریان خون شود این سیستم که توسط اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک زیادی عصب دهی شده و در تنظیم درجه حرارت مانند انتهای انگشتان نقش دارند.

 

سیستمهای پورتی رگها

اصولا شبکه مویرگی حاصل از انشعابات آرتریولهای انتهایی به وریدچه منتهی می‌شوند. با‌وجود این در اعضا معینی مانند کبد ، هیپوفیز و کلیه ، وریدچه دریافت کننده شبکه مویرگی مجددا منشعب شده و دومین شبکه مویرگی را بوجود می‌آورند. در این سیستمها ، وجود دو شبکه مویرگی متوالی ، شرایط را فراهم می‌کند که مواد برداشت شده در شبکه اول به سادگی در شبکه دوم بین خون و مایعات بافتی مبادله می‌گردد. با توجه به شباهت این امر به تخلیه و بادگادگیری کالاها در بندرها ، این سیستم را سیستم پورت یا سیستم باب گویند.

 

مقایسه قطر مویرگها و آئورت

مجموع قطر مویرگها حدودا 800 برابر قطر آئورت می‌باشد. سرعت خون در آئورت 320 میلیمتر بر ثانیه و در مویرگها 0.3 میلیمتر بر ثانیه می‌باشد. به علت جدار نازک و سرعت پایین جریان خون ، مویرگها محل مناسبی برای تبادل مواد بین خون و بافتها می‌باشند.

 







متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی